اصطلاحات انگلیسی با ترجمه



Close your eyes to something 

معادل فارسی: چشم پوشی کردن / معنی ظاهری: چشم خود را برروی چیزی بستن 

Button one's lips 

معادل فارسی: زیپ دهان خود را کشیدن / معنی ظاهری: دکمه‌های لب خود را بستن! 

Get something off one's chest 

معادل فارسی: دل خود را خالی کردن / معنی ظاهری: چیزی را از سینه خود خارج کردن 

Get up on the wrong side of the bed 

معادل فارسی: از دنده چپ برخاستن / معنی ظاهری: از سمت نادرست تخت برخاستن 

Give someone the cold shoulder 

معادل فارسی: با کسی سرد برخورد کردن / معنی ظاهری: به کسی شانه سرد دادن! 

Stand on one's own two feet 

معادل فارسی: روی پای خود ایستادن / معنی ظاهری: روی دو پای خود ایستادن 

Open a can of worms 

معادل فارسی: آتش در لانه زنبور کردن / معنی ظاهری: یک قوطی پر از کرم را باز کردن 

Scrape the bottom of the barrel 

معادل فارسی: کفگیر به ته دیگ رسیده / معنی ظاهری: ته بشکه را تمیز کردن 

Two heads are better than one 

معادل فارسی: یک دست صدا ندارد / معنی ظاهری: دو تا کله بهتر از یکی است 

Keep something under one's hat 

معادل فارسی: تو دل خود نگه داشتن / معنی ظاهری: چیزی را زیر کلاه خود نگه داشتن 

A bad vessel is seldom broken 

معادل فارسی: بادمجان بم آفت ندارد / معنی ظاهری: یک ظرف بد به ندرت می‌شکند 

White lie 

معادل فارسی: دروغ مصلحت آمیز / معنی ظاهری: دروغ سفید

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد